برای گزینش افراد شایسته، ضروری است که از ملاکهایی بهره برد.[۱] آنچه درباره این معیارها، از روایات در شرایط گزینش افراد برمیآید، این است که در صدر این ملاکها از شاخصههای بارز مانند: «ایمان»، «شجاعت»، «کارآمدی»، «وظیفهشناسی»، «پرانگیزه بودن»، «وفادار به اسلام»، «سرسخت در مقابل دشمنان» و «دل نبسته به دنیا» باشد تا برگزیده شوند.[۲] البته خوب است ضمن بیان ملاکهای گزینش، دلایل آن را بدانیم، مانند:
- ایمان و تدین: بر اساس دانش و تقوا و تلفیق این دو درعمل، فرد گزینش شود. تدین و ایمان از شروط لازم برای انتخاب افراد شایسته است؛ چراکه گزینش فرد بر این اساس، نه به کسی آسیب میرساند و نه کشتزاری را از بین میبرد.[۳] بلکه انتخاب فرد ناآگاه و بیایمان بهجز گمراهی و فساد حاصلی ندارد؛ زیرا دینمداری مهمترین عامل تعیین رفتار و شکلگیری افکار است؛ بهگونهای که اگر فرد برنامههایش را از دین فراگیرد، به عامل بسیار مهمی دررسیدن به سعادت دنیا و آخرت، دستیافته است. امام علی (ع)، مکرر بر رعایت دستورات الاهی و پیروی از دین تأکید و به پیروی از آن دعوت میکند: دین را محترم و از آن پیروینمایید و حق آن را ادا کنید.[۴] ازاینرو وجود ایمان و تدین، مانع استبداد فرد منتخب میگردد. چون منتخب از زمامداران و مدیران جامعه میشود و ابزارهای قدرت را در اختیار میگیرد، لذا نیاز او به تربیت دینی افزونتر از دیگران است. لذا امام (ع) دین را تضمینکننده سعادت دنیا و آخرت میداند. اگر فردی که گزینششده، به قدرت و ریاست رسد، در صورت تبعیت از هواهای نفسانی، دین و دنیای خود و دیگران را تباه خواهد کرد.[۵]
- انتخاب بر اساس خدامحوری باشد: توجه به خدا نیرویی است که انسان را در لغزشگاهها حفظ میکند. امام (ع) به مالکاشتر میفرماید: خدا را یاری نما؛ زیرا خدا یاری و عزّت کسی را که یاریاش کند و عزیزش دارد، تضمین میکند.[۶] از آثار این ملاک اخلاص در عمل، دوری از گناه و قرب الی الله است. علاوهبراین، اگر منتخبی که از مدیران و سیاستگذاران جامعه میشود بر اساس خداباوری حرکت کند، خدا محبتش را در دلها جای میدهد. امام (ع) میفرماید: هر که آنچه را بین او و خداست اصلاح کند، خدا آنچه را بین او و مردم است صلاح میکند.[۷]
- انتخاب بر اساس حقمداری باشد: امام (ع) در این زمینه، به مالکاشتر میفرماید: افراد حقگو را به خود نزدیک و از میان خواص هم کسی را به خود نزدیکتر کن تا در حقگویی صراحت لهجه داشته باشد.[۸] در حق مداری طبق کلام پیامبر (ص)، حق را باید گفت، هرچند در ذائقه بعضی تلخ آید و حتی اگر بر ضرر تو باشد.[۹] اگر مردم حقِّ فرمانروایان و فرمانرواها حقِّ مردم را رعایت کن. د، حقّ در بین آنها عزیز، دستورات خدا استوار و روزگار اصلاح میشود.[۱۰]
- انتخاب بر اساس تقوای الهی باشد: تقوا انسان را از همه آفات نگه میدارد و او را در برابر لغزشها استوار میسازد؛ زیرا تقوا در روح نیرویی پدید میآورد که مصونیت در مقابل گناه میبخشد. ازاینرو امام (ع) ضمن توصیه رعایت تقوا چه به مالک و چه به دیگر کارگزاران میفرمود از خدا بترسند.[۱۱]
- عدالتخواهی و ظلمستیزی: عدالتخواهی از شاخصههای بارز انتخاب است. امام (ع) در سراسر زندگی سعی در اجرای عدالت در جامعه داشت. ظلمستیزی ایشان را دوست و دشمن معترفاند. امام (ع) به رعایت عدالت تأکید میکرد؛ همانگونه که در عهدنامه مالکاشتر است: مالک! عدالت را بین خدا و مردم و بین خود و نزدیکانت، مراعات کن.[۱۲]
- حسن سابقه: از معیارهای مهم گزینش توجه به سابقه فردی است و امام (ع) کمال دقت را مبذول میداشت. ازاینرو، «مغیره بن شعبه» در همان روز نخست خلافت، خدمت امام (ع) رسید و پرسید: با معاویه چه خواهی کرد؟ فرمود: او را برکنار میکنم، چون او را شایسته حکومت نمیدانم. ابن عباس پیشنهاد سازش داد و گفت: … هنوز پایههای حکومت استقرار نیافته، مماشات با معاویه عاقلانهتر است تا او را علیه خود برانگیزی. امام (ع) با رد پیشنهاد، فرمود: من اهل مداهنه و سازش در دین نیستم. حتی دو روز هم به او اجازه نمیدهم که بر مسلمانان مسلط بماند. در عهدنامه مالکاشتر میفرماید: بدترین وزیران تو، کسانی هستند که پیش از تو وزیر بدکاران بوده و در گناهان آنان شرکت داشتهاند. مبادا چنین افرادی رازدار تو باشند؛ چون آنان یاوران گناهکار و یاریدهنده ستمکاراناند.[۱۳] همچنین امام (ع) به «منذر ابن جارود عبدی»[۱۴]، میفرماید: نیکی پدرت فریبم داد. گمان کردم از روش او پیروی مینمایی.[۱۵]
- وفای به عهد و پیمان: پایداری حکومتها تا حدی بسته بهپای بندی به عهد و پیمان است؛ زیرا وعدههایی که به مردم داده میشود، عامل نفوذ در دلها میگردد. امام (ع) در این زمینه میفرماید: از اینکه به مردم وعدهدهی و به انجامش متعهد شوی، سپس تخلّف کنی، بپرهیز، چون پیمانشکنی عامل خشم خدا و مردم است.[۱۶] امام (ع) میفرماید: پایبندی به پیمان، بهترین وسیله پیوند میان مردم و موجب استواری دولتهاست. از واجبات الهی، هیچکدام همانند وفای به پیمان در میان مردم، مورد اتفاق نیست؛ حتی مشرکان در جاهلیت، علاوه بر مسلمانان آن را مراعات میکردند؛ چون پیامدهای پیمانشکنی را آزموده بودند.[۱۷]
- انتخاب بر اساس محبت باشد: امام (ع)، هم خود مددکار فقرا بود و هم افرادی را با این ویژگی پرورش داد. دستورات امام (ع) در فقرستیزی و تأمین اجتماعی به مالک میفرماید: … طبقه پایین مردم جامعه که چارهای ندارند و در تنگدستی زندگی میکنند، خدا را فراموش نکن.[۱۸] از این توصیه امام (ع) برمیآید که فقر عامل بروز بسیاری از مشکلات اخلاقی و ناامنی در جامعه است.
- صداقت و امانتداری: امام (ع) میفرماید: برترین ایمان امانتداری است و هر که امانتدار نیست، ایمان ندارد.[۱۹] آنچه موجب بروز مشکلات در جوامع شده این است که رهبر و مسئولان افرادی صالح و امانتدار نیستند.
- عدم وابستگی به دنیا: دنیاطلبی از آفتهای مهم فعالیتهای سیاسی است. بر اساس تفکر امام (ع)، دل بستن به دنیا منشأ همه خطاهاست. امام (ع) مکرّر به همه مردم، بهویژه کارمندان میفرمود: از دنیا بپرهیزید؛ زیرا دنیا در حقیقت، دام شیطان است.[۲۰]
- تخصص: افزون بر ویژگیهای فردی داشتن تخصص است تا منتخب بتواند مأموریتش را به بهترین وجه انجام دهد. امام (ع) میفرماید: … از افراد باتجربه و شایسته و باسابقه برای اداره کشور استفاده کن.[۲۱] در عمل امام (ع) هم به این ویژگی توجه و افراد باتجربهای همچون مالک، ابن عباس، عثمان بن حنیف و … را گرینش میفرمود.
- غرور و خودبینی: از پیامدهای قدرت، غرور و خودخواهی است که پس از گزینش و احراز مقام در برخی از مشاهده میشود؛ چون بشر نوعاً، بهمحض رسیدن به مقام و ریاست، دچار غرور و خودبینی میگردد. ازاینروست امام (ع) همواره به دوری از تکبّر و خودبینی توصیه و به مالک میفرمود: از خودپسندی و خودخواهی بپرهیز. بپرهیز از اینکه مردم تو را بستایند؛ زیرا این حالت مناسبترین فرصت برای شیطان است تا نیکی را از بین ببرد.[۲۲]
- انحصارطلبی: منظور از انحصارطلبی آن است که منتخب در حوزه قدرت و اختیاراتش همهچیز را به وابستگان، اقوام، گروه و جناح سیاسی خود اختصاص دهد و از امکانات و دیگر امتیازات اجتماعی دیگران را محروم سازد. از فرمانهای امام (ع) برمیآید که انحصارطلبی و خودکامگی، بزرگترین آفت منتخب است. امام (ع) انحصارطلبی را علت اصلی سقوط خلافت و قتل عثمان معرفی نموده، میفرماید: او خودکامگی و خودسری کرد تا آنجا که این خصلت در او قوی شد و از حد تجاوز کرد تا اینکه خشم مردم دامنگیر او گردید.[۲۳]
- هواپرستی: پیروی از خواستههای نفسانی مانع اصلی تحقق عدالت است. ازاینرو، آن امام (ع) همیشه دوری گزیدن از هوای نفس را توصیه میکرد؛ چون هرگاه زمامدار بر اساس خواسته خود عمل کند و هر چه را میل دارد انجام دهد، این روش او را از عدالت و دادگری بازمیدارد. امام (ع) میفرماید: دین اسیر دست اشرار است که آن را وسیله رسیدن به هوای نفس خود قرار دادهاند.[۲۴] از منظر امام (ع) هواپرستی بزرگترین آفت هر حکومتی است و اگر حکومتی گرفتار آن شود، به عدالت عمل نخواهد شد.
پانویس: [۱] پایگاه اطلاعرسانی حوزه. [۲] پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی. [۳] نهجالبلاغه، خطبه ۱۳۱. [۴] نهجالبلاغه، خطبه ۱۸۹. [۵] همان، خطبه ۱۶. [۶] خداوند را با قلب و دست و زبان یاری نما؛ زیرا خدای بزرگ یاری و عزّت کسی را که یاریاش کند و عزیزش بدارد تضمین کرده است. نهجالبلاغه، نامه ۵۳. [۷] هر که آنچه را بین او و بین خداست اصلاح کند، خداوند آنچه را بین او و بین مردم است به صلاح میآورد. همان، حکمت ۴۲۳. [۸] افراد حقگو را به خود نزدیک کن، از میان خواص خود کسی را به خود نزدیکتر کن که در حقگویی، گر چه گفتار حق تلخ است، صراحت لهجه داشته باشد. همان، نامه ۵۳. [۹]. قل الحق و لو علی نفسك؛ حق را بگو حتی اگر بر ضرر تو باشد. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۵۷، مؤسسة الوفاء بیروت – لبنان، ۱۴۰۴ هجری قمری. [۱۰] نهجالبلاغه، نامه ۵۳. [۱۱] اَمَره بتقوی الله و ایثارِ طاعته و اتباع ما اَمَر به فی کتابه... وَ امرهُ ان یَکسر نفسهِ من الشهوات و یَزعها عند الجمعات فَانَّ النَّفس اَمارَهً بالسُوءِ الا ما رحماللهِ؛ امام (ع) به مالک اشتر رعایت تقوای الهی، مقدم داشتن اطاعت او بر هر چیز و پیروی از دستورات وی را فرمان میدهد... و نیز دستور میدهدکه شهوات نفسانی را شکسته و خوار نموده، در مقابل تهاجمات شهوانی خویشتنداری کند؛ زیرا نفس انسان را به بدی وادار میکند مگر کسی را که مورد رحم الهی قرار گیرد. نهجالبلاغه، نامه ۵۳. [۱۲] همان. [۱۳] همان. [۱۴] او بر بعضی از شهرهای فارس از جانب امام (ع) حکم رانی داشت و مرتکب خیانت و فساد مالی شد. [۱۵] نیکی پدرت مرا فریب داد و گمان کردم که تو هم از روش او پیروی مینمایی و به راه او حرکت میکنی. پس ناگاه به من خبر رسید که خیانت کرده از سیره پدر و خانوادهات عدول نمودهای. همان، نامه ۷۱. [۱۶].همان. [۱۷] همان. [۱۸] آنها عبارتاند از: بینوایان، نیازمندان، گرفتاران و زمینگیر شدگان. آنچه را که خداوند از حق خود درباره ایشان دستور داده رعایت کن و برای آنان قسمتی از بیتالمال و سهمی از غنائم خالص اسلامی هر شهر در نظر بگیر. همان. [۱۹] فهرست غررالحکم، آمدی، ص ۲۷. [۲۰] فهرست غررالحکم، آمدی، ج ۱، ص ۱۵۶. [۲۱] امام (ع) در توصیههایش به مالک میفرماید: ای مالک! از افراد باتجربه و باحیا از خانوادههای پاک و شایسته و باسابقه در اسلام برای اداره کشور استفاده کنی. نهجالبلاغه، نامه ۵۳. [۲۲] بپرهیز از خودپسندی و تکیهبر چیزی که تو را به خودخواهی وادارد و بپرهیز از اینکه دوست بداری تو را مردم بستایند؛ زیرا حالت غرور و خودبینی مناسبترین فرصت برای شیطان است تا نیکی نیکوکاران را از بین ببرد. همان. [۲۳] شرح نهجالبلاغه ابن ابى الحدید، ج ۲، ص ۱۲۹ تا ۱۵۸. [۲۴] همان.ر ک به: