از طرف خدا، پیامبران (ع) که تعدادشان ۱۲۴هزار نفرند، برای هدایت انسانها آمدهاند. خود پیامبران (ع) هم چنین ادعایی داشتهاند. پیامبران (ع) در مقام یکسان نیستند، بلکه جایگاههای گوناگونی دارند. پیامبری که ختمکننده، تمامکننده، پایانبخش سلسله انبیا و رسولان الهی پیامبر (ص) است و پس از ایشان هیچ پیامبری برانگیخته نشده و نخواهد شد.[۱] «خاتَم» آخِر پایانبخش است؛ ازاینرو پیامبر (ص) «خاتمالانبیاء» و آخرین خشت در بنایی است که پیامبران آغاز کردند و با ایشان پایان یافت و نبوت ختم شد. «خاتَم» و «خاتِم» از نامهای پیامبر (ص) است؛ لکن دلالت «خاتَم» بر خاتمیت بیشتر است.[۲] قرآن واژه خاتمالنبیین را بهعنوان وصف پیامبر (ص) آورده است.[۳] «خاتَم» فرجام، نهایت، انجام، انقضا، آخر و پایان هر چیزی است. پیامبر (ص) ازآنجهت خاتم پیامبران و پایانبخش ارسال رسل و انزال کتب شد که نکتهای را ناگفته باقی نگذاشت و پس از او در مجموعه تعالیم انبیاء نقصی نبود که دیگران برای تکمیل آن مبعوث شوند. انبیاء به معنای پیامبران و خاتم انبیاء؛ از عنوانهای پیامبر (ص) به معنای ختمکننده و تمامکننده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
- خاتمیت، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران.
- خاتمیت ازنظر قرآن و حدیث و عقل، جعفر سبحانی.
- خاتمیت و پاسخ به ساختههای بهاییت، علی امیرپور، سازمان مطبوعاتی.
[۱] خاتم [ت َ / ت ِ] (ع اِ) آخر هر چیزی و پایان آن. (منتهی الارب): هر که یقینش به ارادت کشد//خاتمکارش به سعادت کشد. نظامی، خمسه، مخزنالاسرار، بخش ۳۱، داستان سگ و صیاد و روباه. «خاتَم» مانند «عالَم» اسم (خلیل بن احمدفراهیدی؛ العین؛ ج ۱، ص ۴۶۲. ابومنصور محمد بن احمد ازهری؛ تهذیب اللغه؛ ج ۷، ص ۳۱۳) و مشتق از «ختم» (خاء، تاء، میم (ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج ۲، ص ۲۴۵. احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص ۱۶۳) و به معنای آنچه بر گِل گذاشته میشود (مهر و موم) (خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج ۱، ص ۴۶۲، ابومنصور محمد بن احمد ازهری؛ تهذیب اللغه؛ احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص ۱۶۳) و طابع و مهر پایانی (ابن درید؛ جمهرة اللغه؛ ج ۱، ص ۴۹۱. ابوالقاسم محمودبن عمر زمخشری؛ اساس البلاغه؛ ص ۱۰۳) است. «خَتم» و «طبع» در لغت یک معنا دارند: پوشاندن یک چیز برای اطمینان از داخل نشدن شیء دیگر در آن. (ابومنصور محمد بن احمد ازهری؛ تهذیب اللغه؛ ج ۷، ص ۳۱۴) به عقیده ابن فارس «ختم» یک معنای اصلی دارد: رسیدن به پایان یک چیز. (ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج ۲، ص ۲۴۵)[۲] «خاتَم» آخِری است که پایان بخش هم باشد؛ از این رو پیامبر (ص) فرمود: «فاناَ مَوضِعُ اللّبنة خَتَم بی الانبیاء...»: (فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج ۷-۸، ص ۵۶۷) من آخرین خشت در بنا هستم (بنایی که پیامبران آغاز کردند) و پیامبران با من پایان یافتند و نبوت ختم شد. «خاتَم» (ابومنصور محمد بن احمد ازهری؛ تهذیب اللغه؛ ج ۷، ص ۳۱۵. ابن درید؛ جمهرةاللغه؛ ج ۱، ص ۴۹۱. اسماعیل بن حمّاد جوهری؛ الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه؛ ج ۵، ص ۱۹۰۸) و «خاتِم» (ابومنصور محمد بن احمد ازهری؛ تهذیب اللغه؛ ج ۷، ص ۳۱۶) هر دو از نامهای پیامبر است؛ لکن دلالت «خاتَم» بر خاتمیت بیشتر است (حسن مصطفوی؛ التحقیق فی کلمات القرآن؛ ج ۳، ص ۲۲)[۳] واژه خاتمیت در قرآن کریم به کار نرفته، اما تعبیر خاتم النبیین در آیه ۴۰ سوره احزاب (ماکانَ محمدٌ أبا أَحَدٍ مِنْ رجالِکُمْ وَلکِن رسولَ اللّهِ و خاتمَ النبیینَ) [احزاب/سوره ۳۳،آیه ۴۰] به عنوان وصف پیامبر اکرم به کار رفته است. [طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج ۸، ص ۱۶۰ و زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ۳، ص ۵۴۴]