سفارش خدا به رعایت تقوا است.[۱] تقوا از نیازهای ضروری بشر، وسیله سنجش بزرگواری آدمی، معیار برتری و شرافت انسانها[۲] ، عامل ورود به بهشت[۳]، اساس جامعه مهدوی[۴] و جایگاهش در سینه است.[۵]
چطور تقوا داشته باشیم؟ با ایمان به معاد، میتوان تقوا داشت.[۶] راه پرهیزکاری با اعتقاد توحیدی و ایمان به معاد، مثل:
- رسیدگی هر کس به حساب خود است. اگر کسی در دنیا خود را محاسبه کند، در آخرت محاسبه نشود.[۷] البته عالَم بر رحمت الاهی استوار است.[۸] لذا خدا فرمود: وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ؛ شما را برای رحمت آفریدهام.[۹] اما این رحمت برای کسی است که حقالناس بر ذمه ندارد.
- حکایت سفر جهادی پیامبر (ص) از مدینه است که شخصی را مسئول رسیدگی به امور خانوادهها قرارداد. او در رسیدگی به خانوادهایی، زن زیباروی خانواده، عنان طاقت را از او ربود. دست جلو برد، اما زن گفت: النار! النار! این سخن آنچنان اثر کرد که او در کوچهها میدوید و میگفت: النار! النار! پیامبر (ص) که برگشت، مردم در مسجد جمع شدند، ولی وی از شدت خجالت به صف اول نیامد. پیامبر (ص) سوره تکاثر را خواند. وقتی خواند: ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ. آن مرد صیحهای زد و جان داد.[۱۰]
- داستان پذیرش درخواست حواریون توسط حضرت عیسی (ع) است که آنان درخواست میكنند تا وی صاحب قبری را زنده کند. او صاحب قبر را زنده کرد و پرسید: کیستی؟ گفت: هیزم کشم. برای مردی هیزم میبردم. از آن هیزم، چوبکی برای خلال دندانهایم شکستم. از روزی که مردهام مرا بازخواست میکنند.[۱۱]
البته اگر تقوا با آموزش، پرورش یابد، جامعه را تقوا فرامیگیرد.[۱۲] امام علی (ع) فرمود: اگر هفتکشور را به من دهند و بگویند به مورچهای ظلم کن، نمیکنم.[۱۳] رئیس مشرکان، اسیر شد. پیامبر (ص) به او فرمود: آیا ایمان میآوری یا فدیه میدهی و یا کشته میشوی؟ او گفت: ایمان نمیآورم، فدیه هم نمیدهم ولی کشته میشوم. حضرت (ص) فرمود: در ایمان اجباری نیست، ولی چرا با فدیه آزاد نمیشوی؟ گفت: قیمت من آنقدر بالاست که اگر کل دارایی قبیلهام را بهپایت بریزند قیمت من نمیشود.[۱۴]
پینوشتها:[۱] وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ ۚ وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدًا؛ از آن خداست آنچه در آسمانها و زمين است؛ و هرآينه اهل كتاب را كه پيش از شما بودند و نيز شما را سفارش كرديم كه از خدا بترسيد، اگر هم كفر ورزيد باز هم آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است متعلق به خداست و اوست بىنياز و درخور ستايش؛ و ما هم به آنان که پیش از شما به آنان کتاب داده شد و هم به شما سفارش اکید کردیم که پرهیزکار و خداترس باشید. امت. [اُم ْ م َ] (ع اِ) جماعتی که بسوی ایشان پیغمبری آمده باشد. (از منتهی الارب، آنندراج، ناظم الاطباء). گروهی که به پیغمبری ایمان آورده اند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). پیروان انبیاء. (غیاث اللغات). نساء، ۱۳۱. [2] يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ؛ اى مردم، ما شما را از نرى و مادهاى بيافريديم؛ و شما را جماعتها و قبيلهها كرديم تا يكديگر را بشناسيد. هر آينه گرامىترين شما نزد خدا، پرهيزگارترين شماست. خدا دانا و كاردان است. حجرات، ۱۳. شرافت به تقوا است. نور، ۴۳.[۳] وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا؛ همه وارد جهنم میشوند. پس از ورود افراد خداترس نجات یابند و ستمکاران در آن به زانو درافتند. مریم، ۷۱ و ۷۲. خدا تقوا پیشگان را رهایی بخشد. زمر، ۶۱. پرهیزکاران در جایگاه امنی خواهند بود. دخان، ۵۱؛ و نزد خدا متنعّمند. قمر، ۵۵. لیس بین الله و بین ولیه ستر و لا دونه حجاب؛ میان خدا و دوستانش مانعی وجود ندارد. توحید صدوق؛ ج ۱، ص ۱۷۸. خدا روزه را با تقوا تعلیل کرده: لَعَلَّكُم تَتَّقونَ، اگر کسی روزه بگیرد ولی تقوا نداشته باشد، بقره، ۱۸۳ مثل این است که روزه نگرفته، عامِلَهْ ناصِبَه؛ و جز زحمت چیز دیگری دستش نیامده است. غاشیه، ۳.[۴] اساس جامعه مهدوی تقوا است. فرازی از دعای ندبه أَيْنَ جامِعُ الكَلِمَه عَلَى التَّقْوى.[۵] جایش فقط در سینه است پیامبر (ص) به سینه خود اشاره کرده دوبار فرمود: التقوی هیهنا. بحارالأنوار، جلد ۷۰، صفحه ۱۹۹.[۶] جامعه چطور «أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى» باشد؟ لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا ۚ لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ ۚ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا ۚ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ؛ هرگز در آن مسجد نمازمگزار. مسجدى كه از روز نخست بر پرهيزگارى بنيان شده شايستهتر است كه در آنجا نماز كنى. در آنجا مردانى هستند كه دوست دارند پاكيزه باشند، زيرا خدا پاكيزگان را دوست دارد. کسی که باحساب رفتار کند و صادق باشد: الدنیادار صدق لمن صدقها. اشاره به آیه ۱۰۸ سوره توبه و حکمت ۱۳۱ نهجالبلاغه. خدا درقرآن فرموده است: من بالاخره ناپاک را از دل طیب بیرون میآورم. انفال، ۳۷. امیرالمومنین (ع) فرمودند این مهم در زمان فرزندم مهدی محقق خواهد شد. این عالم، عالمیاست که از روی حساب درست شده است و کسی که سالم نباشد در این عالم جا ندارد «اَللّهُمَّ اَنْتَ السَّلامُ وَ مِنْكَ السَّلامُ و اِلَيْكَ يَعُودُ السَّلامُ وَ داركَ دارالسَّلام حَيِّنا رَبَّنا مِنْكَ بِالسَّلامِ» مفاتیحالجنان، بخشی از اعمال مسجد کوفه اگر کسی ناسالم باشد ذرات عالم در برابر او چموشی میکنند و اگر مهلتی هم پیدا کند مکر الهی و استدراج خواهد بود.[۷] لازمه عدم محاسبه: حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا: بهحساب نفستان برسید، پیش از آنکه بهحسابتان برسند. بحار الأنوار، جلد ۷۴، صفحه ۱۸۱.[۸] کسی که در این عالم مرتکب تضییع حقوق شده، بیحساب زندگی کرده و بدون توبه از دنیا رفته در عالم آخرت گرفتار بلایی میشود که امیرالمومنین از وصف آن اظهارعجز میکند با اینکه آن حضرت به مرتبهای از یقین و کشف رسیده که میفرماید: «اگر پردهها کنار برود به یقین من اضافه نمیشود» «فَغَيْرُ مَوْصُوفٍ مَا نَزَلَ بِهِمْ؛ اجْتَمَعَتْ عَلَيْهِمْ سَكْرَه الْمَوْتِ وَ حَسْرَه الْفَوْتِ...» با این حال در وصف عذاب انسان گناهکار میفرماید «فَغَیرُ مَوْصُوفٍ مَا نَزَلَ بِهِمْ»(۲۹) من نمیتوانم توصیف کنم که بعد از مرگ چه بلایی سرآنان آمد. نهجالبلاغه، خطبه ۱۰۹.[۹] هود، ۱۱۹.[۱۰] کسی که از دنیا میرود اولین کاری که میکنند این است که روحش را پیش خدا میبرند و او در برابر خدا میایستد. آخرین آیهای که بر پیامبر (ص) نازل شد این بود که «بترسید از روزی که پیش خدا میآیید؛ آن روز روز رسیدگی بهحساب است و همه اعمال انسان در آن روز با حقیقت و جوهر خود در وجود انسان ظهور میکند» بقره، ۲۸۱. ۱۹. الرحمن، ۳۱. باز خدا فرموده: ای جن و انس! عجله نکنید بهزودی بهحساب شما خواهم رسیدم! بقره، ۲۸۱. ۱۹. الرحمن، ۳۱. تکاثر، ۸.[۱۱] کنتُ حمّالا فی الدنیا فحملت حطبا لرجل فکسرت منه خلالا فاخللت به اسنانی فانا مطالب به مذمت! نسیم السَّحَر ومنظوم الدُّرر، ابن جوزی.[۱۲] مجرمین در پای حساب آنقدر معذب میشوند که به خدا میگویند «حاسبونا و لو الی النار!» یعنی خدایا ما را ولو با بردن به جهنم ازعذاب محاسبه خلاص کنید! محاسبه آن روز آنقدر سخت است که همه آرزو میکنند که ایکاش در دنیا جز «قوت لایموت» داده نمیشدیم. در دعای کمیل است: «وَ بِرَحْمَتِكَ اَخْفَیتَهُ» معلوم میشود که محاسبه آخرت آنقدر دقیق است که گاهی دو ملک موکل نیز متوجه ناخالص بودن عمل نمیشوند، در نتیجه عمل را بالا میبرند، اما خدا به آنان خطاب میکند که: اِجْعَلُوهَا فِی سِجِّینٍ إِنَّهُ لَیسَ إِیای أَرَادَ بِهَاِ عمل او را در جهنم قرار دهید که او غیرمرا اراده کرده است! اصول کافي، جلد ۲، صفحه ۲۹۴، «إِنَّ اَلْمَلَكَ لَيَصْعَدُ بِعَمَلِ اَلْعَبْدِ مُبْتَهِجاً بِهِ فَإِذَا صَعِدَ بِحَسَنَاتِهِ يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِجْعَلُوهَا فِي سِجِّينٍ إِنَّهُ لَيْسَ إِيَّايَ أَرَادَ بِهَا» بین دنیا وآخرت هزار عقبه است، «أَهْوَنُهَا وَ أَیسَرُهَا اَلْمَوْتُ». من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، صفحه ۱۳۴، «إِنَّ بَيْنَ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَهًِْ أَلْفَ عَقَبَةٍ أَهْوَنُهَا وَ أَيْسَرُهَا اَلْمَوْتُ». یعنی سبکترین و آسانترین آن مرگ است، درتمام این عقبات ندا میرسد که «آنان را نگهدارید که باید بازپرسی شوند!» صافات، ۲۴. البته کسی که پاک و سالم زندگی کرده، با روح و ریحان از او استقبال میکنند، اما کسی که دلها را شکسته، حقوق را ضایع کرده، در بیتالمال تصرف کرده، خیانت به مال و ناموس مسلمآنان کرده و آتش به زندگی مردم زده است، این خطاب برای آنان است.[۱۳] امام علی (ع) فرمود: «قسم به خدا اگر من روی خارهای وحشتناک بخوابم و با زنجیر مرا بکشند، این برای من بهتراست از اینکه من خدا را ملاقات کنم در حالی که به کسی ظلم کرده باشم» باز امیرالمومنین (ع) فرمودهاند: «قسم به خدا اگر اقالیم سبعه را نیز به من بدهند و بگویند در حق یک مورچه ظلم کن این کار را نمیکنم». نهجالبلاغه، خطبه ۲۲۴.[۱۴] بحارالأنوار، جلد ۸۴، صفحه ۳۰۴.