اگر مکانی برای انتشار اسلام مناسب نباشد، هجرت ضروری است. در عصر جاهلیت، بتپرستی، دین رایج مردم بود. کعبه با ۳۶۰ بت، بتخانه خدایان اعراب جاهل شده بود. فرهنگ جاهلیت، روح تفکر و تعقل را از آنان سلب کرده بود. این تعصبات جاهلی، مانع گسترش اسلام شده بود.[۱] پیامبر (ص) هم وقتی، در این شرایط دعوت خود را به اسلام علنی کرد، مشرکان قریش به مقابله برخاستند و مکه را به محیطی مرگبار تبدیل کردند. ملاقات ارزشمند پیامبر (ص) در مکه، با شش نفر از اهالی یثرب و اسلام آوردن آنان، اسلام در یثرب منتشر شد و زمینه را برای هجرت پیامبر (ص) به یثرب را فراهم نمود. مهاجرت پیامبر (ص) مبدأ تاریخ مسلمانان شد. سختگیری قریش نسبت به مسلمانان، شامل؛ ناسزاگویی، آزاررسانی و اذیت دادن بهگونهای که زندگی در مکه برای مسلمانان بسیار سخت شد تا آنکه پیامبر (ص) اذن هجرت به آنان داد و فرمود: رهسپار مدینه شوید، خدا آنجا را محل امنی قرار داده است.[۲] مسلمانان دستهدسته، رهسپار مدینه شدند و پیامبر (ص) در مدینه باقی ماند.[۳] درباره هجرت مسلمانان به مدینه، آیاتی نازلشده است؛ ازجمله: آیه مکر، آیه ایثار، آیه سد، آیه نصرت و آیه مهاجرت است.[۴] نخستین کسی که به مدینه وارد شد، پسرعمه پیامبر (ص) بود که از حبشه به مکه آمده بود.[۵] یثرب، تنها سرزمینی بود که میتوانست پایگاهی برای حکومت پیامبر (ص) باشد. سرزمینی که بعد از ورود پیامبر (ص) «مدینةالنبی» نامیده شد، مردم یثرب، ویژگیهای خاصی داشتند که به چند نمونه اشاره میشود:
- همسایگی با یهود و شنیدن اخباری در ظهور پیامبری از طرف خدا.
- داشتن آمادگی بیشتر برای تأثیر از قرآن و نداشتن تعصب مشرکان مکه.
- خستگی روحی و جسمی در اثر نزاعهای ۱۲۰ ساله که از آنها به ستوه آمده بودند.
- وجود افکاری توحیدی در بین آنان با گرایش حنفیت مکی که با اسلام توافقی تام داشت.[۶]
لیلةالمبیت: پیامبر (ص) در شب اول ربیعالاول رهسپار غار ثور شد و پس از سه روز در شب چهارم ربیعالاول راه مدینه را در پیش گرفتند. امام علی (ع) را پیامبر (ص) دستور داد شتر خریداری کند. سفارش کرد امانتها را رد کند و تعهدات او را بپردازد. قریش در زمان جاهلیت پیامبر (ص) را «امین» میدانستند و جهت اموال خود را نزد وی به امانت میگذاشتند. برای همین به امام علی (ع) دستور داد که در مکه بماند و فریاد بزند: هرکسی که نزد محمد (ص) امانتی دارد، بیاید و پس بگیرد. سپس به امام علی (ع) فرمود: آنان هیچ آسیبی به تو نخواهند رسانید و تو با صدای بلند و در میان جمع امانتهای مردم را تحویل بده و بدان که من دخترم را به تو میسپارم و هردوی شمارا به خدا میسپارم و او نگهدار شما است. پسازآن که این کارها را انجام دادی، آماده هجرت بهسوی خدا و رسولش باش و پسازآن که نامه من به تو رسید بیدرنگ حرکت کن. امام علی (ع) سه شبانهروز در مکه ماند، امانتهای مردم را به صاحبانش رسانید. هنگامیکه از این کار فراغت یافت به مدینه هجرت کرد و همراه پیامبر (ص) منزل گزید.[۷] در شب پنجشنبه اول ماه ربیع که پیامبر (ص) از مکه بیرون رفت و در همان شب امام علی (ع) در بستر پیامبر (ص) بیتوته کرد و آن شب را «لیلةالمبیت» گفتند. علت آنهم آگاهی پیامبر (ص) از نقشه مشرکان قریش برای ترور بود.[۸] قریش پسازآنکه نقشه خود را برای ترور پیامبر (ص) نقش بر آب دیدند، در جستوجوی وی سخت به تکاپو افتادند. ایشان جای پاها را ردیابی کردند تا به جلوی غار رسیدند. یکی از ایشان گفت: ازاینجا عبور نکردهاند یا این است که به آسمان، عروج کردهاند و یا در زمین فرورفتهاند! خداوند عنکبوتی را مأمور کرده بود و تارهایی را جلوی در غار تنیده بود و خداوند آنان را از دسترسی به رسول خود منصرف کرد و متفرق شدند.[۹] پیامبر (ص) در دوازدهم ماه ربیعالاول، ظهر هنگام به مدینه رسید و در قباء نماز ظهروعصر را بهجای آورد. در آنجا بیش از ده روز اقامت کرد و فرمود: منتظر رسیدن علی بن ابی ابیطالب (ع) هستم؛ زیرابه او گفتهام که به من ملحق شود. ان شاء الله علی (ع) بهسرعت خواهد آمد.[۱۰] با هجرت پیامبر (ص) مسلمانان از محیط پر خفقان مکه به محیط مساعد و اسلامی گام نهادند و به برکت همین هجرت، اسلام برای خود تشکیلات سیاسی و نظامی پیداکرده و حکومتی نیرومند شد.[۱۱]
[۱] طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۶۹. سوره ص/سوره۳۸، آیه۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۹۴. زخرف/سوره۴۳، آیه۳۱. لک زایی، نجف، سیره پیامبر اعظم ص درگذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی، ص۱۶۱، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، سال ۱۳۸۵، چاپ اول. جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام سیرۀ رسول خدا ص، ج۱، ص۳۹۵، قم، انتشارات دلیل ما، سال ۱۳۸۶، چاپ پنجم.[۲] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۵.[۳] هجرت مسلمانان به مدینه از ذی الحجه سال سیزدهم بعثت آغاز شد. حمیری، ابن هشام، سیرة النبی، ج ۲، ص۴۲۷ و حمیری، ابن هشام، سیرة النبی، ج ۲، ص۴۲۷.[۴] انفال/سوره۸، آیه۳۰. بقره/سوره۲، آیه۲۰۷. یس/سوره۳۶، آیه۹. توبه/سوره۹، آیه۴۰. نساء/سوره۴، آیه۹۷.[۵] او وقتی قریش به آزار او پرداختند و باخبر شد که مردمی در مدینه به دین اسلام درآمدهاند، یک سال قبل از بیعت دوم عقبه به مدینه هجرت کرد. سپس به ترتیب عامر بن ربیعه، با همسرش لیلی دختر ابو حشمه عدوی، عبدالله بن جحش بن رئاب اسدی، با خانواده و برادرش ابو احمد عبد بن جحش مهاجرت کردند. چنان که خانه بنی جحش بسته شد و کسی در آن نماند. ابوسلمه و عامر و عبدالله و برادرش همگی در محلّه قباء در میان قبیله بنی عمرو بن عوف بر مبشّر بن عبدالمنذر وارد شدند. سپس مهاجران دسته دسته به مدینه میرسیدند. از جمله از طایفه بنی غنم بن دودان بن اسد بن خزیمه که مردان و زنانشان همگی مهاجرت کردند. علاوه بر عبدالله و برادرش: عکاشة بن محصن، شجاع و عقبه پسران وهب، اربد بن حمیر، منقذ بن نباته، سعید بن رقیش، محرز بن نضله، یزید بن رقیش، قیس بن جابر، عمرو بن محصن، مالک بن عمرو، صفوان بن عمرو، ثقف بن عمرو، ربیعة بن اکثم، زبیر بن عبیده، تمّام بن عبیده، سخبرة بن عبیده، محمّد بن عبد الله بن جحش و از زنانشان: زینب دختر جحش، ام حبیب دختر جحش، جذامه دختر جندل، امّ قیس دختر محصن، امّ حبیب دختر ثمامه، آمنه دختر رقیش، سخبره، دختر تمیم، حمنه دختر جحش. سپس عمر بن خطاب و عیاش بن ابی ربیعه مخزومی. مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۰۰.[۶] این خصوصیات، سبب شد که در سال یازدهم بعثت، آن گروه شش نفری از یثرب به مکه آمدند و با پیامبر ملاقات کردند و سریعا به دین اسلام مشرف شوند و بدینترتیب در سالهای بعد با شوق فراوان دو پیمان را با حضرت منعقد ساختند. جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام سیرۀ رسول خدا ص، ج۱، ص۳۹۸، قم، انتشارات دلیل ما، سال ۱۳۸۶، چاپ پنجم.[۷] قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج۱، ص۱۱۱، مصح محمدرضا نصاری، محمد ترابیان فردوسی، قم، هجرت، تابستان ۱۳۸۲، چاپ پانزدهم و مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۰۰.[۸] لیلة المبیت شبی است که پیامبر (ص) به امر الهی از مکه به مدینه، هجرت کرد و به سبب تصمیم سران قریش بر قتل آن حضرت، ازعلی (ع) خواست تا به جای او در بسترش بخوابد و مشرکان متوجه عدم حضور پیامبر نشوند. خداوند در عظمت این جانفشانی علی (ع) آیۀ شریفۀ (بقره/سوره۲، آیه۲۰۷) «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ الله وَ الله رَؤُفٌ بِالْعِبادِ؛ و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد و خدا نسبت به (اين) بندگان مهربان است». را نازل فرمود. انفال/سوره۸، آیه۳۰.[۹] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج ۱، ص۲۷۳- ۲۷۶.راوندی، قطبالدین، قصص الانبیاء، ص۳۳۵ ۳۳۷. طبرسی، اعلام الوری، ص۱۴۵ ۱۴۸. راوندی، قطبالدین، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص۱۴۴، ح ۲۳۱.[۱۰] کلینی، محمد بن یعقوب، روضه کافی، ج ۸، ص۳۴۰.[۱۱] لک زایی، نجف، سیره پیامبر اعظم صوسلّم در گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی، ص۱۶۵، جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام سیرۀ پیامبر (ص) صوسلّم، ص۴۳۱، قم، انتشارات دلیل ما، سال ۱۳۸۶، چاپ پنجم و سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «هجرت پیامبر»