«وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْبانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ اْلآخَرِ»۱ از همان آغازین روزهای خلقت انسان و از روزهای نخستی که فرزندان آدم پای بر عرصه ی گیتی نهادند تا سالها و قرنها پس از آن، نسلهای دیگری که آمدند و در هنگامه های زندگی پای نهادند، تنگه ها و تنگناهای پرتنشی بر آنها روی نمود که باید قربانی میدادند و قربانی میشدند!
باید همواره در پیشگاه معبود یگانه هستی، خویشتن و خواستنهای خود را قربانی میکردند! باید پای بر نَفْس خود مینهادند و از خود و خودخواهیهای خویش میگذشتند تا سیر الی الله و إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ را میپیمودند!
آن روز که دو پسر آدم در دو جایگاه متفاوت پای در راه قربانی شدن و قربانی کردن نهادند؛ قَرَّبا قُرْبانًا!۲ و از یکی از آنها که پرهیزگار بود و خلوص را میدانست و صادقانه پای در قربانگاه نهاده بود، پذیرفته شد؛ َتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما و آنگاه که حسادت برادر و سخن اعتراضآمیزش را شنید، پاسخ داد: إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ.۳ این راه دشوار است ای برادر! باید ابتدا جامهی تقوا بپوشی! باید همه خواستههایت را در گام نخست به پای معبود بریزی و آنگاه به قربانی بیندیشی! همانا از پرهیزگاران پذیرفتنی است. اگر جامهی پرهیزتر تن نکرده بودی، نباید گام در راه مینهادی!
و سالها بعد هم یاران نزدیک پیامبر اسلام(ص) با همین شیوه به آزمونی سخت گام نهادند و کلام وحی سخنی صریح بر آنها خواند: «بگو اگر پدرانتان، فرزندانتان، همسرانتان، قوم و قبیلهتان و داراییهایی که گرد آوردهاید و تجارت و کسب کاری که از رکود و کسادی آن بیم دارید و خانههای خوبی که در آن خشنود و راضی هستید، از خدا و پیامبرش و پیکار در راه آنها دوستداشتنیتر هستند، پس درنگ کنید تا خداوند کار خویش به پیش برد که خداوند هدایت نمیکند گروه فاسقان را»۴ و در هنگامههای دیگری فرزندان آدم به آزمون رفتند، گروهی با شادمانی کارنامهی قبولی گرفتند و گروهی دیگر از آزمون سربلند بیرون نیامدند! هنگامه پرشر و شور عاشورا و صحرای نینوا جایگاه لغزنده و دشواری بود که گامهای بسیاری از آن فرو افتادند!
حسین بن علی(ع) اسماعیل بزرگ آن میدان بود، آن بزرگ مرد نه یکبار، بیش از هفتاد مرتبه به قربانگاه رفت و جان و تن را در مسلخ معبود نهاد! حسین(ع) هم با مسلم بن عقیل و هانی بن عروه قربانی شد و هم با تک تک یاران به میدان آمدهاش، هم با علیاکبر قربانی شد و هم با کودک شش ماههاش. حسین(ع) هم با حضرت عباس بن علی دستانش قطع شد و هم با همسر و خواهرش به اسارت رفت. او سرانجام در دستان خواهرش با پیکری پرچاک و خونآلود به سمت آسمان گرفته شد و آن بانوی شجاع فریاد برآورد که: پروردگارا! این قربانی را از آل محمد(ص) بپذیر!
و امروز در عرصهی فرهنگی و سیاسی، عقیدتی، اقتصادی و نظامی؛ بسیاری از فرزندان آدم در آزمون بزرگی گام نهادهاند و باور دارند که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و کل شهر محرم» هر روز عاشورا است و هر سرزمین میتواند کربلا باشد!
و هر کس که حلقهی عشق معبود بر گردن آویخته، میتواند قربانی باشد. امروز نه در سخن ـ که بسیار آسان است ـ بلکه در عمل باید گام در راه حضرت اسماعیل و حسین(ع) و مردان و زنان فداکار صحنههای قربانی شدن گذارد و میتوان سرافراز از میدان گام بیرون نهاد و کارنامه قبولی گرفت. از خدا میخواهیم چنین رتبهای را برای ما امت محمد(ص) ارزانی دارد و نام ما هم در فهرست تقواپیشگان از جان گذشته جای گیرد، انشاءالله.
زهرا خراسانی
پی نوشت ها:
۱٫ مائده، ۲۷٫
۲٫ همان.
۳٫ همان.
۴٫ توبه، ۲۴٫