ربیع نبوی وهيمنه پیامبر صلوات الله علیه
بي گمان پیامبر صلوات الله علیه در اوج انسانيت قرار دارد؛ چرا كه او در مقام قرب الهي و نزدیکی به خدا تا آن جا پيش رفت كه در مقام؛ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى(۱) قرار گرفت، به گونه اي كه هيچ كس با در این مقام، اين گونه متألّه و ربانّي نگشته است. لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیراً؛ بر اين اساس خداوند او را الگو، سرمشق و اسوه بشريت قرار داد و از همگان خواست تا از وي پيروي كنند. (۲) كتابي كه پیامبر صلوات الله علیه آورده مهيمن بر همه هستي بوده و از هيمنه سلطه، شهود، رقابت و حفاظت برخوردار مي باشد. چون ميهمن واژه اي است كه به معناي شاهد از ريشه «امن» و قلب همزه به هاء(۳) يا با ريشه « هيمن» به معناي سلطه در حفظ، مراقبت و تصرّف در چيزي(۴) يا حافظ، شاهد، مراقب، امين و نگاهداري كننده چيزي(۵) است. در این آیه؛ وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ؛ و به یاد آر هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من در روی زمین جانشینی قرار خواهم داد، پیامبر صلوات الله علیه به عنوان خليفه اتم و اكمل الهي بر همه هستي است.(۶) همه هستي براي او از باب علم شهودي، حضور دارد، هم چنين مراقب است تا ايشان براساس اهداف آفرينش حركت كرده و براساس آن در آنان تصرف ربوبي كند تا آن ها را به مقام شايسته كمالي شان برساند.
سيره شخصي پیامبر صلوات الله علیه
پیامبر صلوات الله علیه به عنوان بهترين و كامل ترين و نيكوترين سرمشق و اسوه اي است كه خداوند براي بشر قرار داده است. بر اين اساس، كسي كه بخواهد محبوب خداوند شود، مي بايست سيره شخصي و اجتماعي پیامبر صلوات الله علیه را همانند نگرش هاي پیامبر صلوات الله علیه مدنظر قرار داده و براساس آن سبك زندگي خويش را سامان دهد. از جمله نكات مهمّ در زندگي شخصي آن پیامبر صلوات الله علیه مي توان به مسأله عبادت هاي پیامبر صلوات الله علیه به عنوان ذكرالله اشاره كرد؛ چرا كه نماز به معناي كامل ترين و زيباترين نماد و شيوه عبادت از سوي خداوند در قرآن معرفي شده است. از اين رو اهتمام پیامبر صلوات الله علیه به اين ذكر الهي بسيار دايمي بود و از سوي خداوند مأمور مي شود تا نماز را برپا دارد. پیامبر صلوات الله علیه نمازهاي خويش را با مراعات تمام آداب و شرايط به جا مي آورد و مراعات آداب را نيز مي كرد. با آن كه مخالفان تلاش مي كردند تا از اقامه نماز در مراكز عمومي و عبادت گاهي چون كعبه و مسجدالحرام جلوگيري كنند، ولي آن حضرت به نحو مستمر و مكرر نمازهايش را در حضور و در برابر مخالفان و دشمنان خويش اقامه مي كرد و از نهي و ممانعت آنان نمي هراسيد.(۷) ايشان تا زماني كه مأمور بود به طرف بيت المقدس نماز گزارد، به اين فرمان عمل مي كرد و زماني كه تغيير قبله به سوي كعبه و مسجدالحرام از سوي خداوند ابلاغ شد، ايشان با همه تعريض ها و نكوهش ها، بر حكم خداوند عمل كرد و از هيچ هياهو و جنگ رواني نهراسيد و از حقيقت ابلاغي گامي عقب نشيني نكرد.(۸) اهداف و آثاري كه پیامبر صلوات الله علیه براي نماز قايل بود، موجب مي شود كه ايشان و امام باقر(ع) نماز را به عنوان عمود و عماد يعني ستون دين و تكيه گاه آن معرفي كنند.(۹) پیامبر صلوات الله علیه همواره بر حفظ آداب نماز توجه و اهتمام ويژه اي داشت. از اين رو خداوند بيان مي كند كه او در هنگام تكبيرات نماز، دست هاي خويش را بالا مي برد تا اين ادب نماز را به درستي به جا آورد.(۱۰) اقامه نماز جماعت حتّي در ميدان جنگ و در حالت خوف به امامت خود پیامبر صلوات الله علیه، بيان گر توجّه و ارزش و جايگاه نماز جماعت از ديدگاه پیامبر صلوات الله علیه و تاثير فردي و اجتماعي آن دارد.(۱۱) ايشان به نماز جمعه نيز بسيار اهميت مي داد، چنان كه به نمازهاي عيد قربان و عيدفطر توجه داشت(۱۲) بر جنازه مومنان حاضر می شد و نماز ميت را اقامه مي كرد و نسبت به منافقان از نمازگزاري بر جسدشان خودداري مي كرد.(۱۳)
سيره اجتماعي پیامبر صلوات الله علیه
در مجموعه آيات بسياري از سبك زندگي اجتماعي است که پیامبر صلوات الله علیه براساس فطرت و عقل، انسان معتدلي بود. هرگز راه افراط و تفريط را طي نمي كرد تا نشان دهد دين اسلام جز دين فطرت و عقل نيست.(۱۴) از اين رو در انفاق و احسان به ديگران همواره راه اعتدال را در پيش مي گرفت. در برابر حق خاضع و در مقابل باطل مقاوم بود و هيچ كوتاه نمي آمد. لذا بر حقانيت راهي كه به او وحي شده اعتماد داشته با استقامت و صبر تمام به ابلاغ دين و گسترش آن اقدام مي كرد. مردم را به كارهاي معروف و پسنديده دعوت و از كارهاي زشت و منكر باز مي داشت، چنان كه خود عامل به معروف و تارك منكر بود.(۱۵) نسبت به مخالفان از در مدارا و مماشات وارد مي شد تا ايشان را به سوي حق دعوت كند و با پناهندگي به آنان اجازه مي داد تا سخن حق را بشنوند. گاه از طريق مبارزه منفي با مخالفان و دشمنان و بي اعتنايي به شبهات و دروغ پردازي هاي آنان و گاه با به كارگيري بهترين روش ها يعني نيكي به جاي بدي و گاه با موضع گيري هاي سخت گيرانه و حتي جهاد عليه آنان مي كوشيد تا راه حقّ را براي مردم باز كند و سلطه دشمنان را از گرده مردم بردارد. هدف پیامبر صلوات الله علیه بيدار كردن فطرت و توجه دادن انسان ها به توحيد و راه و روش خدايي و متاله و رباني شدن و قرار گرفتن در موقعيت خلافت الهي بود.(۱۶)
پیامبر صلوات الله علیه خود را موظّف به پاسخ گويي نسبت به همه پرسش هاي منطقي و معقول مردم مي دانست و با گشاده رويي به همه پرسش ها پاسخ مي داد و تلاش مي كرد تا ايشان را به سوي حقّ و راه آن رهنمون سازد.(۱۷) همواره در پي حقّ بود و براي او زماني اكثريت معنا و مفهوم داشت كه در اين مسير گام بردارند، بنابراين به صرف اكثريت و يا اقليت بودن از چيزي پيروي يا مقابله نمي كرد و آن چه ملاك و معيار بود حقّ و حقّانيّت بود نه اكثريّت يا اقليّت. بر همين اساس، از حقّ هر جا يافت مي شد پيروي مي كرد و با باطل در هر جايي كه باشد مبارزه مي كرد حتي اگر باطل در ميان خويشان و همسران و فرزندان ايشان نمود مي يافت و از كفر و نفاق و شرك و ديگر مظاهر باطل به شدّت پرهيز و با آن ها و مظاهرش مبارزه مي كرد.(۱۸) از طلاق پرهيز داشت و با آن كه مجاز بود، به آن اقدام نمي كرد. به خانواده و همسر احترام مي گذاشت و آنان را تكريم مي كرد با آنكه گاه موجبات اذيّت و آزار او را به شدّت فراهم مي كردند و اسرار خانوادگي را افشا مي نمودند.(۱۹) نسبت به مال و منال ديگران چشم نداشت و به زندگي و امكانات مادي و رفاهي بي توجه بود. مردم را به تزكيه نفس دعوت مي كرد و خود در اين راه پيشگام بود و مردم را آموزش مي داد و تربيت مي كرد. اهل تفكّر و تدبّر بود و مردمان را نيز بدان مي خواند. با برگزيده برترين روش ها در مباحثه و مناظره مسايل اعتقادي، راه و روش حق را بيان مي كرد. اهل عفو و گذشت بود ولي به حمايت از ظالم و خائن نمي پرداخت. مصلحت انديش بود ولي هرگز اين مصلحت انديشي جز براي رفاه و آسايش و حل و فصل امور اجتماعي مردم نبود نه آن كه با اين مصلحت انديشي احكام صريح خداوند چون متعه و قصاص و مانند آن را تعطيل كند و برخلاف احكام الهي براي رضايت ملّت ها و دولت هاي بيگانه عمل كند و از آنان پيروي نمايد.(۲۰)
۴۰ صفت اخلاقی پیامبر صلوات الله علیه
با توجه به این که پیامبر صلوات الله علیه با وحی در ارتباط بود و هر کار او از سر حکمت می بوده باید دید ایشان در زندگی فردی و اجتماعی خود چه رفتارهایی داشته است؟ در زبان روایات مجموعه این رفتارها به سنّت تعبیر شده است. ترجمه فارسي متن كامل كتاب سنن النّبي صلوات الله علیه تاليف علّامه و مفسّر بزرگ قرآن كريم سيّدمحمّدحسين طباطبايي قدّس سرّه صاحب تفسير الميزان في تفسير القرآن است. البته اصل اين كتاب به زبان عربي توسّط مرحوم علامه تاليف و در واقع به عنوان ضميمهاي بر تفسير الميزان نوشته شد و بعدها علاوه بر درج در تفسير الميزان به عنوان يك كتاب مستقل منتشر شد.(۲۱) در این کتاب صفات اخلاقی پیامبر صلوات الله علیه به طور مستند آمده است، در این جا ۴۰ صفت اخلاقی پیامبر صلوات الله علیه انتخاب شده، از جمله:
۱. هر شخصی را میدید به او سلام میکرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
۲. وقتی با کسی (مصافحه) دست میداد، دست خود را زودتر از دست او بیرون نمیکشید.
۳. با مردم چنان معاشرت میکرد که هر کس گمان میکرد عزیزترین فرد نزد پیامبر صلوات الله علیه است.
۴. هرگاه به کسی مینگریست با گوشهٔ چشم نظر نمیکرد.
۵. هرگاه با کسی هم صحبت میشد به سخنان او خوب گوش فرا میداد.
۶. چون با کسی سخن میگفت به طور کامل برمیگشت و رو به او مینشست.
۷. هرگز پیامبر صلوات الله علیه در حضور مردم تکیه نمیزد.
۸. هرگز با کسی جدل و منازعه نمیکرد.
۹. هرگز کسی را حقیر نمیشمرد.
۱۰. در مجلس جای خاصّی را به خود اختصاص نمیداد و از آن نهی میکرد.
۱۱. در جمع دایرهوار مینشست. اگر غریبهای وارد میشد، نمیتوانست تشخیص دهد که پیامبر کیست؟
۱۲. با هرکه مینشست تا او ارادهٔ برخاستن نمیکرد پیامبر صلوات الله علیه برنمیخاست.
۱۳. هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب مینشست نه در صدر آن.
۱۴. اگر در محضر او چیزی رخ میداد که ناپسند وی بود نادیده میگرفت.
۱۵. هرکه عذر میآورد پیامبر صلوات الله علیه عذر او را قبول میکرد.
۱۶. اگر از کسی خطایی صادر میگشت آن را نقل نمیکرد.
۱۷. بر جسارت دیگران صبر مینمود و بدی را به نیکی جزا میداد.
۱۸. وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
۱۹. با نیکی به شروران دل آنان را به دست میآورد و مجذوب خود میکرد.
۲۰. از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمیگرفت و با همه خوشخو بود.
۲۱. از دشمنان خود پیامبر صلوات الله علیه در هنگام مریضی با نهایت احترام عیادت میکرد.
۲۲. با فقرا زیاد نشست و برخاست میکرد و با آنان هم غذا میشد.
۲۳. پیامبر صلوات الله علیه دعوت بندگان و غلامان را میپذیرفت.
۲۴. از بیماران عیادت میکرد؛ اگرچه دور افتادهترین نقطهٔ مدینه بود.
۲۵. هرگاه چیزی به فقیر میبخشید به دست خودش میداد و به کسی حواله نمیداد.
۲۶. احدی از محضر او ناامید نبود و فرمود: برسانید به من حاجت کسی را که نمیتواند حاجتش را به من برساند.
۲۷. پیامبر صلوات الله علیه بیش از همه صلهٔ رحم به جا میآورد.
۲۸. به خویشاوندان خود احسان میکرد، بیآن که آنان را بر دیگران برتری دهد.
۲۹. هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نمیکرد.
۳۰. هدیه را قبول میکرد؛ هرچند به اندازهٔ یک جرعه شیر بود.
۳۱. هرگز جواب ردّ به درخواست کسی نداد، مگر آن که برای معصیت باشد.
۳۲. سراغ اصحاب خود را میگرفت و همواره جویای حال آنان میشد.
۳۳. سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمیشد لب به سخن نمیگشود.
۳۴. همواره متبسّم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت.
۳۵. چون شاد میشد چشمها را بر هم میگذاشت و خیلی اظهار فرح نمیکرد.
۳۶. اکثر خندیدن پیامبر صلوات الله علیه تبسّم بود و صدایش به خنده بلند نمیشد.
۳۷. اگر در حال نماز بود و کسی پیش او میآمد نمازش را کوتاه میکرد.
۳۸. اگر در حال نماز بود و کودکی گریه میکرد نمازش را کوتاه میکرد.
۳۹. چون سخن ناصوابی میشنید. نمیفرمود: «چرا فلانی چنین گفت.» بلکه میفرمود: «بعضی مردم را چه میشود که چنین میگویند؟».و بالاتر از همه این که
۴۰٫ بعد از فتح مکه به رغم انتقادها و مخالفتهای برحی از صحابه، همه خیانتها و دشمنیها را حتی از کسانی مانند ابوسفیان نادیده گرفت و فرمان عفو عمومی صادر نمودند و زیباتر آن که در تاریخ میخوانیم وقتی سر و دندان او را شکستند، پیامبر صلوات الله علیه دعا کرد خدایا قومم را هدایت نما که نادانند.
با این نگاه گذرا به گوشه هايي از سيره شخصي و اجتماعي پیامبر صلوات الله علیه به سادگي مي توان دريافت كه ايشان به عنوان رحمت براي جهانيان براساس آموزه هاي فطري و عقلاني، فطرت مردم را بيدار و عقل ايشان را فعّال مي ساخت تا زنجيرهاي بردگي و بندگي ديگران را از گرده خويش بردارند و خود را از ظلم نفس و ديگران رهايي بخشند و حيات و زندگي سعادتمند را در دنيا و آخرت تجربه كنند و از حيات طيب و پاك برخوردار شوند.(۲۲) پیامبر صلوات الله علیه با نگاهي انساني با ايثار هستي خويش، بر آن بود تا انسانيّت را از رنج دايمي رهايي بخشد. سيره ما هم باید در زندگي شخصي و اجتماعي مي بايست اين گونه باشد تا اگر پیامبر صلوات الله علیه نشديم دست كم محمّدي شويم. به هر حال، اين ها گوشه هايي از سيره شخصي و اجتماعي پيامبر بود كه در قرآن و روایت ها گزارش شده است که بیان همه آن ها در اين جا نمي گنجد. به همين مقدار بسنده مي شود. خدایا به حقّ پیامبر عشق و محبّت، صفا و صمیمیت به ما پیروان و دوستانش توفیق ده تا در بینش، منش و روش خویش، اندکی اندیشه نمائیم و همسان او شویم.
محمّدرضا عابدی
پانوشت:
۱٫ نجم، آيات ۸ و ۹؛ واژه «قاب قوسین» در این سوره برای بیان شدّت نزدیکی پیامبر اسلام صلوات الله علیه به ساحت مقدّس الهی به کار رفته است. قاب قوسین. [ب ِ ق َ س َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) مقدار دو کمان. (غیاث اللغة، آنندراج). به قدر دو کمان و بعضی گفته اند قاب مابین مقبض و سیة است و هر کمانی را دو قاب است. در اصطلاح عرفاء؛ جرجانی گوید: قاب قوسین مقامی است بلند و آن مقام قرب اسمائی است که مقابله میان اسماء الهی و دوگانگی آن ها معتبر و محرز است در دائره ٔ امر الهی که عبارت است ازدائره ٔ وجود چون ابداء و اعاده، نزول و عروج، فاعلیت و قابلیت و آن اتّحاد با حقّ است با بقاء تعیّن و تمیز که از آن در عرف ایشان تعبیر شود به اتصال و بالاتر از این مقام او ادنی است و آن مقام احدیّت عین و جمع آن است که تعین و تمیز نیز برداشته شود و دوگانگی اعتباری به کنار رود و این جا مرحله ٔ فناء محض و طمس کلی همه ٔ رسوم است. (ترجمه از تعریفات).
۲٫ احزاب، آيه ۲۱٫
۳٫ لسان العرب، ابن منظور، ذیل هیمنه.
۴٫ ترجمه تفسير الميزان، ج ۵، ص ۵۷۰٫
۵٫ تفسير نمونه، ج ۴، ص ۴۰۰٫
۶٫ بقره، آيه ۳۰٫
۷٫ مجمع البيان، ج ۵ و ۶، ص۳۰۶٫
۸٫ علق، آيات ۹ و ۱۰؛ مجمع البيان، ج ۹ و ۱۰، ص ۷۸۲٫
۹٫ فروع كافي، محدّث كليني، ج ۳، ص ۲۶۶؛ كنزالعمال، الهندي، حديث ۱۸۸۶۹
۱۰٫ كوثر، آيه ۲؛ مجمع البيان، ج ۹ و ۱۰، ص ۸۳۷٫
۱۱٫ نساء، آيه ۱۰۲٫
۱۲٫ جمعه، آيات ۹ و ۱۱،كوثر، آيه ۱؛ مجمع البيان، ۹ و ۱۰، ص ۸۳۷٫
۱۳٫ توبه، آيه ۸۴٫
۱۴٫ روم، آيه ۳۰٫
۱۵٫ اسراء، آيه ۲۹، كهف، آيات ۲۵ تا ۲۷، هود، آيه ۱۱۲، شوري، آيه ۱۵، اعراف، آيات۱۵۷ و ۱۹۹ و آيات ديگر.
۱۶٫ توبه، آيه ۶،انعام، آيات ۷۰ و ۱۱۲ و ۱۳۷، حجر، آيات۲ و۳، مومنون، آيات ۹۲ و ۹۶، توبه، آيه ۷۳، اعراف، آيه ۱۵۷،انعام، آيات ۴۰ تا ۴۶ و نيز ۶۳ و ۶۴ و آيات بسيار ديگر.
۱۷٫ بقره، آيات ۱۸۹ و ۲۱۵ و ۲۱۹ و ۲۲۰ و آيات ديگر.
۱۸٫ انعام، آيات ۱۱۴ و ۱۱۶ و آيات ۵۶ و ۱۵۰ و احزاب، آيات ۱ و ۴۸ و آيات ديگر.
۱۹٫ سوره تحريم و احزاب، آيه ۵۲ و آيات ديگر.
۲۰٫ حجر آيه ۸۸، طه، آيه ۱۳۱، جمعه، آيه۲، بقره، آيه ۱۲۹ و ۱۵۱، آل عمران، آيه ۱۶۴، يونس، آيه ۱۰۱، نحل، آيه ۱۲۵، كهف، آيات ۹ و ۲۲، مائده، آيات ۱۲ و ۱۳، نساء، آيه ۱۰۷، نور، آيه ۶۲، بقره، آيه ۱۲۰٫
۲۱٫ مهر تابان، ص ۱۳، ۲۱ و ۲۳ و دریا عرفان، ص ۵۸٫
۲۲٫ انبياء، آيه ۱۰۷، اعراف، آيه ۱۵۷، نحل، آيه ۹۷و شعراء، آيه ۳٫
منابع:
قرآن کریم
فرهنگ آنَنْدراج
تفسير نمونه، ج ۴٫
كنزالعمال، الهندي.
غياث اللغات فارسي.
مجمع البيان، ج ۵ و ۶٫
لسان العرب، ابن منظور
ترجمه تفسير الميزان، ج ۵٫
فروع كافي، محدّث كليني، ج ۳٫
سنن النّبی، علامه سیّدمحمّدحسین طباطبایی.