عبید زاکانی از شعرا و نویسندگان قرن هشتم، معاصر سلاطین اینجو و آل جلایر است. (۱) با حافظ شیرازی، سراجالدین قمری و سلمان ساوجی معاصر و ملقب بهنظام الدّین از صاحبان صدور خاندان زاکان قزوین که خود را عبیداللّه زاکانی نامیده: گر کنی با دگران جور و جفا/با عبیدالله زاکانی مکن، برخاسته از خاندان زاکانیان قزوینی است. (۲) صرفنظر از اینکه عبید شاعری متوسط در حد و اندازه خویش بوده، همگان نام او را با طنز و هزل عجین و اغلب عامه او را به لطایفش میشناسند. در این میان موش و گربه شهرت بسیار داشته و ریش نامه و صد پند از همه لطیفترند. رسائل بینظیری دارد که رسالهی دلگشا او از مشهورترین آثار طنزآمیز ادبیات با حکایتهای کوتاه و لطیفههایی به دو زبان عربی و فارسی است. او در آغاز کلیات خود ترکیببندی دارد که پس از حمد خدا و وصف پیامبر (ص) به نعت خلفای اربعه میپردازد. به سلطان اولیا و شه اصفیا، امام علی (ع) که میرسد، خود را «از سگان خاک در مرتضی علی» میداند که «مهر حسن و حبّ حسین» او را بس است. عبید استاد در سرودن شعر با قالبهای مختلف و از قویترین طنزپردازان است که با تازیانه انتقاد و طنز، اوضاع اخلاقی و سیاسی عصرش را به زبان هزل و طنز و نکوهش بیان میکند. عباس اقبال آشتیانی نخستین کسی است که به اهمیت آثار عبید ازلحاظ جامعهشناسی پی برده و آن را در مقدمهاش بر «کلیات عبید زاکانی» متذکر میشود. (۳) در ادامه حکایاتی از رساله دلگشا:

رساله دلگشا
برگ ها: 1 2