دعا عالیترین، عمیقترین و زیباترین نوع «ارتباط با خدا» است. همه ادیان این نیازطلبی را برجستهترین عبادت با تأثیرات شگرف عینی، تکوینی، اخلاقی و روانشناختی میدانند. در کتابها معمولاً به جنبههای احتمالی عینی و تکوینی دعا در رفع حاجتها اشارهشده و از تأثیرات مهم روانشناختی و اخلاقی آن غفلت میشود.
تأثیرات دعا: دعا یعنی خواندن، ارتباط قلبی باخدا، ستایش و نیایش و طلب حاجت از خداست.[۱] رفع نیازهای مادی و معنوی و درخواست حاجت از خدا برای خود یا دیگری، معنابخشیدن به زندگی، ایجاد و تقویت حس فروتنی و خشوع در برابر خدا و دیگر انسانها، ایجاد و تقویت حس دیگردوستی و خیرخواهی برای دیگران، عمق بخشیدن و جهت دادن به عواطف و انگیزههای انسان، ایجاد و تقویت حس امید، آرامش، اطمینان، اعتماد و خوشبینی، توجه دادن انسان به کاستیها و نیازهای واقعی و ایجاد انگیزه برای رفع آنها، جهت دادن به تلاشها و برنامههای فرد در زندگی، برونریزی هیجانی و عاطفی غمها و ناراحتیها و سبک شدن روحی و دهها خاصیت دیگر از آثار دعا است. حتی اگر دعا را خواستن حاجت تعریف کنیم، بازهم آزمایشهای پیمایشی و روانشناختی نمیتواند آثار آن را اثبات و ابطال کند؛ زیرا بنا به معارف دینی همه دعاها از سوی خدا شنیده میشود و جز مصلحت بندهاش رفتار نمیکند، مثلاً نیازهای دیگری از او را برطرف یا پس از مرگ، او را از نعمتهای اخروی سرشار میکند.
دعا و قوانین جهان! استجابت دعا به معنای بر هم زدن قوانین جهانی نیست؛ بلکه در چارچوب قوانین هستی صورت میگیرد. دعا خود یکی از قوانین هستی است. دعا همچون معجزات انبیاست که هرچند خلاف عادت و فراتر از قوانین شناختهشده توسط بشر است اما چیزی خارج از قوانین هستی نیست و نظام علت و معلولی حاکم بر هستی را نقض نمیکند.[۲] در دعا هم، چنین تصویری است، با این تفاوت که در اعجاز، همیشه خرق عادت است؛ ولی در دعا همیشه خرق عادت نیست؛ گاهی دعا زمینههای عادی را هم فراهم میکند؛ ازاینرو استجابت دعا همیشه همراه با خرق عادت نیست! در حکمت، عالم طبیعت پایینترین مراتب وجود است؛[۳] و هرچیزی در آن پدید میآید در حقیقت از مراتب بالا تنزل مییابد.[۴] اینکه چه پدیدهای در چه زمان و مکانی و با چه کیفیتی رخ دهد بستگی به غیب دارد، درواقع سرنوشت این جهان در عالم غیب است.[۵] دعا راه ارتباط با غیب و تغییر مقدّرات است. حقیقت دعا اتصال روح با روح هستی است. هرگاه این اتصال برقرار شود، پیگیری اجابت آن دعا قطعی است و هرگاه این اتصال برقرار نشود، دعا درواقع دعا نیست؛ بلکه لقلقه زبان و دعای حقیقی و صادقانه نیست بلکه دعاهای ناقصی است که عملی را به همراه ندارد. خلق اطفالاند جز مست خدا // نیست بالغ جز رهیده از هوی[۶] دعا همراه با اطمینان به خدا، یعنی تو میدانی کار به دست اوست و این سرورآفرین خواهد بود و هرگونه افسردگی را از بین خواهد برد! سعدیا قصه ختم کن به دعا // ان خیرالکلام قل و دلّ.[۷]
ر ک به:
پانویس:
- [۱] . مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، انتشارات صدرا، ج۱، ص۳۹.
- [۲] . طباطبایی، محمدحسین، اعجاز قرآن، ناشر مرکز نشر فرهنگی رجاء، تهران، چ۱، سال۱۳۶۲، ص۱۱۹.
- [۳] . طباطبایی، محمدحسین، نهایهًْالحکمه، ناشر موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم، چ۱۲، سال۱۴۰۲، ج۴، ص۱۲۴۱.
- [۴] . حجر: ۲۱.
- [۵] . خرازی، محسن، بدایهًْالمعارف الاعتقادیه، مرکز تحقیقات رایانهای، اصفهان، سال۱۳۸۹، قضا و قدر، ص۱۵۴.
- [۶] . مثنوی معنوی، دفتر اول
- [۷] . قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳ » سعدی » مواعظ » قصاید
.