امام سجّاد (ع) هنگام صدقه دادن، دست خود را میبوسید. شخصی پرسید. امام (ع) فرمود: صدقه قبل از آنكه به دست فقیر برسد، به دست خدا میرسد و این آیه را خواند: آیا نمیدانستند كه فقط خدا صدقات را میگیرد.[۱]
عبدالله درگذشت. پدرش لباسهای نو پوشید. بستگانش بر او ایراد گرفتند: عبدالله مرده و تو بالباسهای نو و معطّر آمدهای؟! مُطَرِّف گفت: آیا باید گریه كنم، در حالیكه خدا مرا سه وعده داده است. خدا میفرماید: كسانی كه
- هنگام مصیبت گویند: ما از آن خداییم؛ بهسوی او بازمیگردیم،
- الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده است و
- از هدایتیافتگان هستند.[۲]
آیا بعدازاین سه وعده گریه كنم؟[۳]
مأمون به فردی گفت: بسیار مالت را تلف میكنی. وی كه بسیار بخشنده بود، در پاسخ گفت: تو مانع بخششی و به خدا گمان بد داری، درحالیکه خدا میفرماید: و هر چیزی را درراه او انفاق كنید، عوض آن را میدهد و جای آن را پر میكند؛ و او بهترین روزیدهندگان است.[۴]
مأمون دستور دستگیری خلافکاری را صادر شد، امّا وی فرار كرد. برادرش را گرفتند. مأمون گفت: برادرت را حاضر كن والّا تو را به قتل میرسانم. گفت: ای خلیفه! اگر عامل تو بخواهد مرا بكشد و تو حكمی بفرستی كه مرا رها كنند، آیا آن عامل مرا رها میكند یا نه؟
- آری.
- من نیز از حاکمی كه اطاعتش بر تو لازم است، حكمی آوردهام كه مرا رهاسازی.
- او كیست و آن حكم چیست؟
- او خدا و امّا حكمش: و هیچ گنهکاری گناه دیگری را متحمّل نمیشود.[۵]
- او را رها كنید، چونکه حكم صحیحی آورد![۶]
سال ۱۳۴۲ مأمورین به منزل امام (ره) ریختند. امام (ره) را دستگیر كردند. دست به دامان قرآن شدم، این آیه آمد: و بگو حق آمد و باطل نابود شد، یقیناً باطل نابودشدنی است.[۷] خیالم آرام گشت.[۸]
پینوشتها:
- [۱]. أَ لَمْ یعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ هُوَ یقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبادِهِ وَ یأْخُذُ الصَّدَقاتِ. توبه، ۱۰۴ و لئالیالاخبار، ج ۳، ص ۳۰.
- [۲]. الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَهُ قالُوا إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیهِ راجِعُونَ، أُولئِكَ عَلَیهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ. بقره، ۱۵۶ و ۱۵۷. ابوعبدالله مُطَرِّف، فرزّند عبدالله بن شغّیر (شخّير) از فضلا و عبّاد بصره، ابن سعد او را فردی پرهیزكار، اهل درایت، ادب و حکمت معرفی میكند.
- [۳]. العالم، ش ۵۸۳.
- [۴]. وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَهُوَ یخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیرُ الرّازِقینَ. سبأ، ۳۹
- [۵]. وَ لا تَزِرُ وازِرَهُ وِزْرَ أُخْرى. انعام، ۱۶۴ این عبارت با ۵ بار تكرار است.
- [۶]. العالم، ش ۶۳۲.
- [۷]. وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقًا. اسراء، ۸۱ و گنجینه لطایف، ص ۲۵۲.
- [۸]. مردان علم در میدان عمل، ج ۳، ص ۲۷۲.
ر ک به: