همراه بسیار است، اما همدمی نیست
مثل تمام غصهها، این هم غمی نیست
دلبسته اندوه دامنگیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست
كار بزرگ خویش را كوچك مپندار
از دوست دشمن ساختن كار كمی نیست
چشمی حقیقتبین كنار كعبه میگفت
»انسان» فراوان است، اما «آدمی» نیست
در فكر فتح قله قافم كه آنجاست
جایی كه تا امروز بر آن پرچمی نیست
فاضل نظری
درین سرای بیکسی، کسی به در نمیزند
به دشتِ پُرملال ما پرنده پَر نمیزند
یکی ز شب گرفتگان چراغ برنمیکند
کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمیزند
هوشنگ ابتهاج (سایه)
ر ک به: