روباهی خروسی را ربود. خروس در دهان روباه گفت حال که از خوردن من چشم نپوشی نام ولی یا پیغمبری را بر زبانآور تا مگر به حرمت آن سختی جان کندن بر من آسان گردد و قصد خروس ان بود که روباه دهان به گفتن کلمهای بگشاید و او بگریزد… روباه که این را دانست، دندان به هم فشرد و گفت: «جِرْجیس» روباه با این حیله، هم خواست خروس را برآورد و هم مجبور نبود دهانش را باز كند.
برگ ها: 1 2